جدول جو
جدول جو

معنی گیتی گرد - جستجوی لغت در جدول جو

گیتی گرد
(حِ مَ پَ رَ)
گردندۀ گیتی. چرخندۀ گیتی:
گیتی و آسمان گیتی گرد
بر در تو زنند بردابرد.
نظامی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گیتی آرا
تصویر گیتی آرا
آرایندۀ گیتی، جهان آرا، عالم آرا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گیتی نورد
تصویر گیتی نورد
گردشگر، کسی که به منظور سیاحت و شناخت مکانی به آنجا سفر می کند، سائح، سیّاح، رهگیر، گیتی خرام، توریست، جهانگرد، جهان نورد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گیتی گشا
تصویر گیتی گشا
جهان گشا، جهان گیر
فرهنگ فارسی عمید
(گَ)
عمل گیتی گرد. گردش کردن در گیتی. گشتن در جهان. جهانگردی
لغت نامه دهخدا
(حَ پَ)
جهانگرد. چه گیتی به معنی جهان و نوردیدن به معنی گردیدن است. (برهان قاطع) (بهار عجم) (آنندراج) (انجمن آرا) (ناظم الاطباء). سیاح. رحاله. جهان پیما، کنایه از آفتاب. (انجمن آرا) (بهار عجم) (آنندراج) (برهان قاطع) (ناظم الاطباء) (مؤید الفضلاء) ، کنایه از اسب تیز و خوش رفتار. (مؤید الفضلا) (برهان قاطع) (آنندراج) (بهار عجم) (انجمن آرا). و هر مرکوب تندرو است. همچون وسیله های نقلی امروز، کنایه از اسکندر. (برهان قاطع) (مؤید الفضلا) (انجمن آرا) (بهار عجم) (آنندراج) (ناظم الاطباء) :
سکندر جهاندار گیتی نورد
چو دید آن چنان مردی آزاد مرد.
نظامی.
برآمد به زین شاه گیتی نورد
ز گیتی به گردون برآورد گرد.
نظامی.
جهان مرزبان شاه گیتی نورد
برافروخت کاین داستان گوش کرد.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(حِ نِ)
گشایندۀ گیتی. فاتح. جهانگیر:
پسر کو با پدرهمدل بود بسیار مه باشد
بخاصه چون پدر گیتی گشایی تاج ده باشد.
فرخی
لغت نامه دهخدا
(گُ)
گروه و جمعیت که در گیتی بود، کنایه از آدمیان باشد. (از مؤید الفضلا) (بهار عجم) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(خَ دَ / دِ)
کرده شده از گیتی. به وجودآمده از گیتی، کنایه از بشر و اولاد آدم باشد. (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
آرایش دهنده گیتی،
خالق گیتی که کنایه از خداوندگار باشد، (یادداشت مؤلف)، رجوع به گیتی آرای شود
لغت نامه دهخدا
(مَ حَلْ لِ)
یا اندمشن. نام قلعۀ مستحکمی است واقع در خوزستان که یک نوع قلعۀ باستیل محسوب میشد و آن را ’انوشبرد’ یا قعلۀ فراموشی نیز میخواندند زیرا که نام زندانیان و حتی نام آن مکان را کسی نبایستی بر زبان براند. هوبشمان شباهت این نام را که بوسیلۀ متون ارمنی به ما رسیده است با اندمشک، نام باستانی شهر دزفول یادآور شده است. (از ایران در زمان ساسانیان ص 330 و حاشیه)
لغت نامه دهخدا
جهانگرد سیاح، پادشاهی که جهانرا زیر پای آورد، آفتاب، مرکب تندرو. عمل گیتی نورد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گیتی گروه
تصویر گیتی گروه
خلق جهان مخلوقات، آدمیان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گیتی نورد
تصویر گیتی نورد
((نَ وَ))
جهانگرد
فرهنگ فارسی معین